مقالات/آشنايي با دکتر الهي - نوشته حميد همايوني

شهر ملبورن بار ديگر افتخار دارد كه ميزبان دانشمند و فيلسوف برجسته و وارسته آقاي دكتر الهي قمشه اي باشد . عليرغم فعاليتهاي بسيار ، برنامه روزانه پر تحرك و طبيعت خستگي ناپذير ايشان و به رشته تحرير در آوردن بسياري كتابها و مقالات و ايراد سخنراني هاي متعدد در نقاط مختلف دنيا به نظر مي رسد كه در اين دنياي پر هياهو كه سرشار از اطلاعات اغلب بيهوده و با تاريخ مصرف يكي دو روزه است ، هنوز بسياري از مشتاقان ادب و فرهنگ نداي دروني استاد قمشه اي را بگوش جان نشنيده اند. چنين روزهايي كه ايشان شخصا در ملبورن در ميان ما هستند مي توانند روزهايي تاريخي براي ما بوده و چنانچه از آنها استفاده مناسب نمائيم شايد زندگي خود را 180 درجه چرخانده و قدمي به شناخت بيشتر خود برداشته و به آنچه براي ما شادي و خوشبختي واقعي مي آورد نزديك تر شويم .

از ديدگاه دكتر قمشه اي امور دنيوي و روزمره زندگي از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و بخش گيرا و انكار ناپذيري از حيات انسان بر روي كره خاك را تشكيل مي دهد . او مي گويد مقصود عارفان از "دنيا " تنها فراموشي خداوند و ارزشهاي معنوي الهي است و به گفته مولانا :


چيست دنيا ، از خدا غافل شدن 
ني قماش و خانه و فرزند و زن

اما خوشتر آنكه لحظاتي چند از نگراني اينكه وقت ندارم و ملال كارهاي روزمره و اخبار مضطرب كننده جنگ و تنش و حوادث و اينكه بالاخره اوضاع فلوجه در عراق و موضع مارك ليتهام در مقابل جان هاورد و اينكه جورج بوش به توني بلير چه گفته ، قيمتبورس سهام و يا اينكه بالاخره ديويد بكهم با چند زن مدل و غيره ارتباط داشته و . . . براحتي بگذريم و با خيالي آسوده و فكري متمركز با استاد قمشه اي كمي بيشتر آشنا شويم . آنچه در زير مي خوانيم چكيده اي است از گفتگوهاي متعددي كه با ايشان در ملبورن داشته ايم .

بيوگرافي

حسين محي الدين الهي قمشه اي فرزند چهارم استاد فقيد مهدي الهي قمشه اي و خانم طيبه تربتي در دي ماه 1318 ( ژانويه 1940 ) در تهران به دنيا آمد . تحصيلات ابتدايي ،‏ متوسطه و دانشگاهي را به ترتيب در دبستان دانش ، دبيرستان مروي و دانشكده الهيات و معارف اسلامي دانشگاه تهران تا درجه دكتري (Ph.D.In Islamic Philosophy & Theology) به پايان برد و نيز تحصيلات حوزوي و سنتي(Liberal studies)را نزد پدر و استادان ديگر دنبال كرد . پدر ايشان فيلسوف، مجتهد ، شاعر و مترجم برجسته اي بودند و اولين و معتبرترين ترجمه فارسي قرآن از كارهاي ايشان مي باشد . دكتر قمشه اي پس از پايان تحصيلات دانشگاهي به كار تدريس در دانشگاه تهران و ساير مراكز آموزش عالي در داخل و بعدها خارج كشور پرداخت و در كنار آن به تاليف و ترجمه در زمينه عرفان و ادبيات و زيبايي شناسي مشغول شد . وي در سال 1358 قريب يكسال نيز رياست كتابخانه ملي ايران را عهده دار بود .

تحصيلات حوزوي يا سنتي يا همان Liberal studies شامل دوره كامل دروس و مباحث اسلامي مي باشد از جمله: اخلاق(Ethics) ، منطق(Logic) ، فلسفه و كلام(Theology) ، فقه اسلامي (Islamic jurisprudence) ، زبان و ادبيات عرب ، ادبيات فارسي با تمركز بر شعراي عرفاني منجمله نظامي ، مولانا ، سعدي ، حافظ و شبستري .

ايشان داراي همسر و دو فرزند ، يك پسر و يك دختر مي باشند . همسر ايشان داراي درجه دكتري (ph.D.) در رشته علوم و صنايع غذايي بوده و استاد دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي و مولف و مترجم كتابها و مقالات در زمينه علوم غذايي مي باشد . دكتر قمشه اي شاغل هيچ شغل رسمي نيست و كارش بيشتر به تدريس آزاد در دانشگاهها و مراكز فرهنگي و تاليف و ترجمه كتاب گذشته و مي گذرد .

همه آموزش هاي او در ايران صورت گرفته و زبانهاي انگليسي ، عربي و فرانسه را نيز در ايران آموخته است . ساكن تهران است و سالي يكي دوبار به مدت سه تا چهار هفته براي ايراد سخنراني به خارج كشور سفر مي كند. وي در اكثر كشورهاي اروپايي ، كانادا ، امريكا ، هند ، تاجيكستان و استراليا (ملبورن ، سيدني ، بريزبين) سخنراني داشته است .

پيام آور عشق ، دكتر قمشه اي ، با خستگي ناپذيري تحسين بر انگيزش همواره پيك آشنايي ايراني و غير ايراني با فلسفه و ادبيات غني عرفاني ايران بوده و در اين راستا در دانشگاهها و مراكز علمي و فرهنگي بيشماري در ايران و خارج از ايران تدريس و سخنراني داشته كه از آن ميان مي توان تدريس فلسفه ، عرفان ، ادبيات و هنر در دانشگاه تهران و ديگر دانشگاههاي ايران و همچنين دانشگاههاي لندن ، آكسفورد ، هاروارد ، پرينستن و بركلي كاليفرنيا را نام برد .

مجموعه سخنراني هاي ايشان در Temenos Academy لندن بين سالهاي 1994 تا 1996 درباره هنر و حكمت داستانسرايي در مثنوي ، هفت داستان در زير هفت گنبد از حكيم نظامي ، عطار و قرآن نيز نمايانگر اعتبار جهاني اين فيلسوف عاشق مي باشد .

دكتر قمشه اي همچنين با هنرهايي چون نقاشي ، موسيقي و خوشنويسي از نزديك آشنايي دارد و در زمينه نقاشي و خوشنويسي آثاري از او به نمايش گذاشته شده است . ايشان به موسيقي ارادت خاص دارد و آنرا بيش از ساير هنرها در سخنرانيهاي خود ستوده و همگان را به آموختن آن تشويق نموده است . به قول يكي از موسيقيدانان هيچيك از سخنرانيهاي دكتر قمشه اي نيست كه در آن نكته اي درباره موسيقي نباشد .

دكتر قمشه اي از حافظه درخشاني برخوردار است و به نظر مي رسد كه قرآن را تقريبا از حفظ دارد و با مولانا و حافظ و نظامي و فردوسي چنان است كه گويي ديوان آنها در پيش روي او گشاده شده است، بخصوص گلشن راز شيخ محمود شبستري تماما در خاطر اوست . وي همچنين در ادبيات انگليس و عرب نيز مي تواند ساعتها از حفظ ، اشعار و قطعاتي را بازگو كند .

دكتر قمشه اي اغلب روي اين نكته تاكيد دارد كه اگر جاذبه اي در سخن اوست امتيازش به سعدي و حافظ و مولانا و بزرگان شرق و غرب باز مي گردد و او تنها خود را توزيع كننده بخشي از فرهنگ جهاني در ميان وارثان آن مي داند .

دكتر قمشه اي اميدوار است كه نسل جديد با توجه به امكانات شگفت انگيز ارتباطي امروزه و با استفاده از آخرين پيشرفتهاي تكنولوژيكي بتوانند چراغ فرهنگ جهاني را روشن نگه دارند و نصيحت فردوسي را بجاي آورند كه فرمود :


به گفـــتار دانندگان راه جـوي 
به گيتي بگرد و به هر كس بگوي

در بيان پيوند بين عرفان و علم و تكنولوژي نظر ايشان ، طبق سخنرانيهاي مفصلي كه در اين زمينه داشته اند ، اين است كه تكنولوژي حاكميت انسان بر ديوهاي بيروني يعني نيروهاي سركش طبيعي است و عرفان حاكميت انسان بر ديوهاي دروني مانند حرص و كبر و كينه و امثال آن است . بدين سان عرفان و تكنولوژي در هدف با هم بسيار نزديكند و مي توان و بايد در ميان غوغاي تكنولوژي عارف نيز بود.

جوانان

استاد قمشه اي معتقدند كه جوانان با ارزش ترين سرمايه هر جامعه بوده و در اين دنياي پر آشوب كه رسانه ها و مراجع گوناگون باعث بوجود آمدن پديده مضر انباشت و آلودگي اطلاعاتي گرديده اند ، ما مي بايست با تمام نيرو به ياري آنان شتافته و راهي نو در پيش پاي آنها نهيم و صدايي و نوايي تازه به گوش آنها برسانيم تا حداقل آنان حق انتخابي ديگر نيز داشته باشند . به همين سبب استاد قمشه اي طرحي براي پرورش فكري و فرهنگي جوانان در دست تهيه دارند با عنوان سرمايه گذاري فرهنگي . اين طرح شامل خلاصه سازي كتابهاي بزرگ جهان بر مبناي قضاوت منقدان بين المللي ، ارائه مقالات و اشعار برجسته دنيا و معرفي شيوه هاي مطالعه براي كسب فرهنگ جهاني مي باشد . كتاب 365 روز با سعدي ايشان از اين گروه كتاب است كه چاپ گرديده و كتابهاي ديگر 365 روز در صحبت شكسپير ، 365 روز با ادبيات انگليس ( در قلمرو زرين ) ، 365 روز در صحبت مولانا و 365 روز در صحبت قرآن نيز در دست چاپ مي باشند . در كتاب 365 روز در صحبت قرآن علاوه بر ارائه و ترجمه و تفسير امهات ( آيات كليدي ) كتاب آسماني ، دايره وسيع تاثير قرآن بر ادب پارسي نيز به اختصار خاطر نشان خواهد شد. سخنرانيهاي وي كه از شبكه 4 تلويزيون ايران و بعضا از شبكه جام جم پخش مي گردد نيز در ميان جوانان طرفداران بسياري دارد .

سخنرانيهاي تلويزيوني

استاد قمشه اي از حدود سي سال پيش يعني پس از در گذشت شادروان مهدي الهي قمشه اي تاكنون در دانشگاهها و مراكز فرهنگي و فرهنگسراها به ايراد سلسله سخنراني هايي درباره بزرگان ادب پارسي و مباحث زيبايي شناسي در هنر و فلسفه و اخلاق اجتماعي پرداخته است . سخنرانيهاي اخير ايشان ، از سال 1997 يعني حدود هفت سال است كه به صورت هفتگي از تلويزيون ايران پخش مي شود . البته چنانچه اشاره شد سخنرانيها براي تلويزيون يا مصاحبه و شركت در برنامه هاي تلويزيوني يا راديويي انجام نشده است بلكه پس از انجام سخنراني در مراكز ياد شده تلويزيون ايران اقدام به پخش بعضي از آنها مي كند .

طبق آمار مجله سروش ، سخنرانيهاي ايشان پر بيننده ترين برنامه ها بعد از اخبار بوده و حتي از برنامه هاي ورزشي و سريال هاي تلويزيوني نيز بينندگان بيشتري دارد . از خصوصيات جالب اين سخنرانيها تنوع بينندگان است كه از نوجوانان تا سالخوردگان و از عامه مردم تا خواص را در مشاغل گوناگون و با مواضع اجتماعي و مذهبي متفاوت شامل مي شود .

اسلام

استاد قمشه اي اسلام را با ديد عرفاني مي نگرد و معتقد است كه احكام ديني در همه اديان الهي از جمله اسلام بايد چنان تفسير شود كه با فطرت الهي انسان هماهنگ باشد . چنانكه در قرآن آمده است خداوند انسان را بر فطرت خود آفريد و پيامبر فرموده است هر چه شرع بدان حكم كندعقل نيز بر همان حكم خواهد كرد .

زن از ديدگاه عرفاني

او درباره خانمها نظرات خاص عرفاني دارد از جمله اينكه زن در مقام معشوقي قرار دارد و مظهر معشوقيت و محبوبيت خداوند در روي زمين است . به همين سبب در ادب تغزلي عرفاني پارسي همه جا معشوق مطلق كه خداست در صورت زن وصف مي شود و مقصود از دخترپادشاه چين و بت چيني يا دختر چيني جلوه و جمال الهي است .


گــيرم كه نبيني رخ آن دختر چيني 
از گردش او گردش اين پرده نبيني ؟

تاليفات و مقالات و سخنرانيها

حاصل كار و تلاش خستگي ناپذير استاد قمشه اي تاكنون مجموعه با ارزشي از صدها كتاب و مقاله و سخنراني بصورت صوتي و تصويري مي باشد . براي فهرست كامل اين مجموعه پر ارزش به وب سايت ايشان www.drelahighomshei.com رجوع نمائيد . در ضمن دكتر قمشه اي وعده داده اند كه پيش از بازگشت به ايران از استراليا فهرست يكصد جلد كتاب ممتاز جهان را در اختيار كانون ايرانيان ويكتوريا قرار دهند . اين ليست بزودي روي وب سايت كانون www.iranian-vic.org.au و همچنين وب سايت ايشان در اختيار همگان قرار خواهد گرفت .

تهاجم غير فرهنگي

تفكر جهاني استاد قمشه اي نشئت از اين اعتقاد مي گيرد كه "تهاجم فرهنگي" مشكل شرق نيست بلكه " تهاجم غير فرهنگي" است كه مشكل زاست .چه بسا فرهنگ اصيل غرب و همه كشورهاي جهانمي تواند مايه تعالي و رشد معنوي همگان باشد. چنانكه فرهنگ اصيل شرق نيز براي غربيان پيوسته سرچشمه الهام و معرفت بوده است. او مي گويد فرهنگ نور الهي است ، از هر كجا بتابد آنجا مشرق است و آن نور در سه جلوه ظاهرمي شود كه عبارتند از زيبايي ، دانايي و نيكويي . جامعه با فرهنگ جامعه اي است كه در آن به زيبايي و دانايي و نيكويي بيش از هر چيز بها داده مي شود و ثروت و قدرت و دولت و مقام و منصب همه در خدمت اين سه ارزش قرار مي گيرند .

پيام دكتر قمشه اي در همه سخنرانيهايش بر محور علم و هنر و اخلاق مي گردد . تعريف ايشان از اين سه ارزش متعالي چنين است كه شناخت نظام و هارموني عالم ، علم است ، احساس نظام و هارموني و خلق و ارائه تناسبات تازه هنر است و عمل كردن بر طبق هارموني هاي درون و بيرون اخلاق را تشكيل مي دهد . هدف علم رسيدن به حقيقت و هدف هنر كشف و ارائه زيبايي و هدف اخلاق رسيدن به خير و سعادت است و اين هر سه يعني حقيقت ، زيبايي و خير ، سه جلوه از يك ذات هستند . آنچه خير است زيباست و حقيقت دارد ، آنچه زيباست خير است و حقيقت دارد و آنچه حقيقت دارد خير است و زيباست . شعر معروف زير از جان كيتز (John Keats) انگليسي كه بخش اول آن از افلاطون گرفته شده مبين همين ديدگاه در فرهنگ غرب است :

“Beauty is truth ، truth beauty،

That is all ye know on earth،

and all ye need to know”.


گردآوري : حميد همايوني 
كانون ايرانيان ويكتوريا 
فروردين 1383- ملبورن( آوريل 2004 )

.محيط 

عامل محيطي کيفيتي دارد که مناسب ترين عامل براي طرح شيرازۀ ساختمان شخصيت منسوب ميشود. ميدان دادن به اين عامل شخصیت ترا به نحوي درارتباط با افراد و جامعه قرارمي دهد که تأثير متقابل آن ها را بتوان بررسي کرد.طيف تأثير محيط بر شخصيت چنان گسترده، متنوع و پيچيده است که در برخورد اول حدّي نمي شناسد. تأثير محيط، از تأثير پيش از تولد گرفته تا تأثير پيشاپيش مرگ، کيفيتي بالقوه است و دنيايياست از مبادلات رواني شخصيت و محيط. دکتر الهي قمشه اي در محيط مذهبي، علمي و فلسفي پرورش يافته است؛ در خانواده اي متدين و مذهبي که قرآن سرلوحه زندگي آن هاست. جلسات علمي و رفت و آمدهاي اهل علم و دين به اين محيط، شيرازۀ ساختمان شخصيت ايشان را رقم زده است. همه آموزه هاي قرآني و الهي پيش از تولد ايشان رعايت مي شد و در دوران کودکي نيز اين آموزه ها تأثيري مستقيم بر شخصيت او داشتند. او از همان بدايت با کتابت و محيط پاک مذهبي سروکار داشت.


تأثير مستقيم و غير مستقيم محيط بر شخصيت ايشان نمودي آشکار و انکار ناپذير دارد.اساساً تعلق خاطر ايشان به کلمه، سخن و کتابت به دليل پرورش يافتن در چنان محيطي است. انسان فطرتاً خدا جو و خدا خواه است. اگر محيط هم شرايط را فراهم کند، شاکلۀ اصلي شخصيت به «خويشتن شناسي» مي رسد. اين عالي ترين حدّ شناخت آدم است. آدمي از «خويشتن شناسي» به «خداشناسي» مي رسد. سيد نعمت الله ولي مي فرمايد:

اي آنکه طلبکار خدايي به خود آاز خود بطلب کز تو جدا نيست خدا 
اول به خود آ، چون به خودآيي به خدااقرار بياري به خدايي خدا
طيف گستردۀ تأثير محيط پرورشي دکتر الهي قمشه اي بر شخصيت ايشان، نمونه اي منحصر به فرد را شکل داده است. يکي از نعمت هاي خداوندي به ايشان، پرورش يافتن در محيط پاک است.
نقش وراثت ابتدا در مورد جنبه هاي فيزيکي و جسماني شخصيت مصداق مي يابد. جدا از اين، نقش وراثت در طرح شخصيت نوعي بازگشايي است و تأثيري بيش از اين ندارد. نقش وراثت در شخصيت در مبحث شاخص ها و جنبه هاي بيروني و دروني آن بررسي خواهد شد. در آن مبحث، اين مقوله بهتر درک و دريافت مي شود. 
تأثير اين دو عاملدر طرح ساختمان شخصيت از اصول بديهي و پذيرفته شدۀ عام است. غريزه در ساختمان شخصيت به بُعد حيواني، و فطرت به جنبۀ متعالي آن نظر دارد. هر شخصيتي براي دست يابي به فرديت از لحظه اي که «من» را مي شناسد در ستيزي قرار مي گيرد که تا مرگ از آن رهايي ندارد. «جهاد اکبر» جهادي نيست که تمام شدني باشد، يا بسته به موقعيت و حال و آن و مقام فرد به نهايت برسد. آدمي در هر مرتبه اي همواره در معرض انواع خطرها است- در اين مبحث جايگاه معصومان به شکل ويژه اي بايد بررسي شود که موضوع بحث ما نيست. فرد اگر به اسم اعظم دست يابد يا جايگاه بر صيصاي عابد و بلعم ابن باعورا را فراچنگ آورد، از چالش با «نفس اماره» رهايي ندارد. لغزشي کوتاه او را در سراشيب سقوط قرار مي دهد. غريزه در شخصيت آدمي مانند موري سياه است که در ظلمت شب بر سنگ مرمر سياهي راه مي رود. چراغ فطرت است که ما را راهنمايي مي کند. آنچه از شخصيت بيروني دکتر الهي قمشه اي دريافت مي شود با عنايت به عامل سن و اين که ايشان به نيکي و پاکي در جامعه شهره است، نشانۀ رجحان فطرت بر غريزه در شخصيت ايشان است.مخاطب شخصيتي را که وجه فطرت در وي غلبه دارد، دوست مي دارد. چون اين ساحتي خداگونه است. مخاطب در ارتباط با خطيب به وجه «حسن» او نظر مي کند و اين حس هر چه بيش تر باشد، مقبوليت وي عام تر مي شود. حسن همه آن چيزي هست که رو به خدا دارد و در برابر «قبح» قرار ميگيرد که پشت به خدا دارد. اگر «گفتار» و «کردار» بيروني و قابل رويت فرد در جامعه يگانه باشد، وي باورپذير و مقبول مي شود. در غير اين صورت، مخاطب فوراً در برابر خطيب جبهه مي گيرد و او را به چالش دعوت مي کند، که نتيجه آن نفي خطيب در ذهن مخاطب است و گفتارش را هم باور نمي کند. 

عمده ترين خصيصۀ دکتر الهي قمشه اي در نمود ظاهري، يگانگي کلام و کردار است. به همين جهت، مخاطب در چالش باور کردن يا نکردن او قرار نمي گيرد و از اين منظر دچار سوالي اساسي نمي شود، چنان که حضرت حافظ مي فرمايد: 
واعظان کين جلوه در محراب منبر مي کنند چون به خلوت مي روند آن کار ديگر مي کنند 
مشکلي دارم از دانشمند مجلس بازپرستوبه فرمايان چرا خود توبه کمتر مي کنند. 
دکتر الهي از خدا و عشق مي گويد، چنانکه باور دارد، چنانکه زندگي مي کند، چنان که آرامش چهره اش آن را عيان مي سازد، چنانکه لبخند زيباي دوگانه اش آشکار مي کند؛ لبخندي شبيه لبخند موناليزا، که مخاطب بين خنده و گريۀ آن سرگردان مي ماند، لبخندي که تبسم است و هرگز به قهقهه بدل نمي شود. اين يگانگي عنصر سوم، يعني پندار را هم با دو عنصر ديگر يگانه مي کند.مخاطب اين وحدت را در مي يابد و شخصيت را مي پذيرد. اشاره کرديم که گفتار، پندار و کردار شخصيت خطيب است که در پيوندي يگانه او را مقبول مخاطب مي سازد.هيچ يک از اين سه عنصر بر ديگري رجحان ندارد. 
خطيب به انتخاب و گزينش يکي بر ديگري نيازي ندارد، بلکه بايد اين سه به طور پيچيده و ظريفي ترکيب مناسبي را در جلوه هاي بيروني خود عرضه کنند. اگر يکي بر ديگري رجحان يابد يا يکي به نفع ديگري کنار گذاشته شود، جذابيت و گيرايي اين در هم تنيدگي از بين مي رود و ميزان مقبوليت کاهش مي يابد. 
ملت عشق از همه دينها جداست عاشقان را ملت و مذهب خداست! 

.شاخصها 
جان پاول، روانشناس و کشيش آمريکايي، معتقد است: 
«انسان حقيقي (عامل) همواره در حال تعادل است. تعادل بين حالات دروني و واکنشهاي بيروني، يعني ظاهر و باطن وي با هم موازنه دارند». شاخص ها، نخستين مرحلۀ عيني و مجسم در پذيرش يا نفي شخصيت شمرده مي شوند. جنبه دروني مفهومي سيال و مشتمل بر شاخص «روحي و عاطفي» و هم چنين شاخص «عقلي و استدلالي» دارد، در حالي که جنبۀ بيروني در شکلهاي مجسم تري چون شاخص «جسمي و فيزيکي» و شاخص «اعتباري و اجتماعي» تعميم مي يابد. 
الف: شاخص جسمي و فيزيکي 
هر شخصيتي در درجۀ اول صاحب قالبي فيزيکي است که عامل وراثت و محيط بر آن تأثير اساسي دارند. در اين مقوله تأثير وراثت بديهي و تأثير محيط مشروط است. ظاهر فيزيکي و جسمي شخصيت نخستين مرحلۀ برخورد و آشنايي مخاطب با اوست. وجود ارتباطي قابل محاسبه ميان ويژگيهاي فيزيکي انسان با منويات دروني کشف تازه اي نيست. حدود دو هزار سال پيش جالينوس و به روايتي بقراط طبايع انساني را در چهار گروه متفاوت تقسيم کرد. بلغمي، صفراوي، دموي، سودايي. ويژگي هاي بيروني شخصيت اولين عامل ارتباط يافتن يا نيافتن مخاطب با اوست. دکتر الهي قمشه اي از گروه تيپ استخواني است. با ظاهري آرام و تبسمي مهربان و صورتي مدور؛ زيبايي نهفته اي که وابسته به موي سر نيست. اتفاقاً سري کم مو به اين کرويت کمک کرده است. اساساً کائنات کروي است. شکل زمين، منظومه شمسي، حيات آدمي، گردش خورشيد و الخ... «دايره» مفهومي آرکيتايپي در ذهن آدمي دارد. فرد ناخودآگاه با اين شکل هندسي، انس و الفتي دارد. تأثير مجالسي که به صورت دايره برگزار مي شود بسيار بيشتر از مجالس ديگر است.چون در آن جايگاه خطيب و مخاطب يکي است. يکي از نقص هاي جلسات دکتر الهي قمشه اي اين است که به اجبار مجبور است در صحنه اي قاب عکسي سخن بگويد. 
صورت يا شکل ظاهري از جمله موارد اساسي براي جذب يا دفع مخاطب است . آگاهان به فقه و بحث هاي کلامي معتقدند که در شرايط برابر براي امامت جماعت، فردي که چهره مطلوب تري دارد در اولويت است. از هر سه منظر فقهي-اسلامي، ادبياتي-فرهنگي و مطالعات اجتماعي-روانشناختي توجه به چهره و نوع تأثير گذاري آن مهم است. 
با عنايت به اينکه ما در آغاز هزارۀ سوم هستيم و از عصر سايبرنتيک گذر کرده ايم و رسانه هاي جمعي فرد را در معرض نگاه و قضاوت مخاطب قرار مي دهند و عمدتاً چهره دکتر الهي قمشه اي از طريق رسانۀ تلويزيون به مخاطبان ارائه مي شودو دوربين با توجه به قالب تلويزيون به اين عنصر اهميت والايي داده است، به اين جهت، چهره و سکنات و حالتهاي ظاهري خطيب اهميت بيشتري يافته است. مراد ما از صورت، هم چهره است و هم سکنات رفتاري. 
بي آنکه مبحث پيچيدۀ استاتيک را مطرح کنيم، مي توان در برداشت اوليه با توجه به ذهنيت آرکيتايپي مخاطب آرکيتايپي، اذعان داشت کهدکتر الهي قمشه اي با چهره مدور و آرام و جذاب و تبسم خاص خود همراه با سکنات با وقار و نگاه همراه با تعليق نزديک به جاذبه هاي کاريزماتيک تأثيري خوش آيند، آرام بخش و جذاب بر مخاطب خود دارد.


وضعيت چهره، رفتار و سکنات ايشان، با عنايت به عامل سن وي، که در جايگاه پدري قرار دارد، هم آهنگي کاملي را نمودار مي سازد. صورت مدور، تبسم معنادار،هيکل نه چاق نه لاغر، نگاه آرام و بانفوذ و رفتار باوقار همراه کلام –که بعداً به آن خواهيم پرداخت- در اندامواره اي بسامان شخصيتي را ارائه مي دهد که دوست داشتني است. شاخص جسمي و فيزيکي اين فرد او را به شخصيتي اسطوره اي بدل مي کند. شخصيتي که عضله و قدرت بدني نيست که او را مقبول مي سازد، بلکه زبان و چهره­اش که مستقيم با عقل و احساس مخاطب درگير مي شود. ظاهر فيزيکي دکتر الهي قمشه­اي به دليل اين که در دسته استخواني قرار مي گيرد بر جذابيت و مقبوليت او مي افزايد . 
 

.بينش 

بينش از جمله عواملي است که نقش بازتاب دهندگي هويت را به عهده دارد. عاملي که به شدت زمينۀ تصوير سازي و تنوع ترکيب را داراست و مانند خميري مستعد هويت را، که به شدت غير تصويري است، عينيت مي بخشد. خطيب نيازمند تفکر عقلاني است. او بايد ديدگاه مشخص داشته باشد، يعني به درک فردي از رابطۀ انسان و جهان دست يافته باشد. او بايد به فرديت رسيده باشد. کارايي حاصل از عنصر بينش در فرد، او را در جايگاهي قرار مي دهد که مخاطب بتواند نفي يا اثباتش کند. خطيب فاقد بينش با دستگاه ضبط صوت تفاوتي ندارد. او موجودي است که مقدار معتنابهي بار علمي را به دوش مي کشد. دکتر الهي قمشه اي صاحب بينش منحصر به فردي است.نه مرعوب است نه ارعاب مي کند. بينش او با عنايت به استدلالي که ارائه مي دهد و شيوۀ زيست وي، بينشي موروثي صرف نيست. مهمتر اينکه ايشان به مرحله استنتاج رسيده است. بينش يگانه اي دارد که از ايشان شخصيتي مقبول براي مخاطب ساخته و پرداخته است.