مقالات/پادشاهان ملک هنر
پادشاهان ملک وهنر 1 پادشاهان ملک وهنر 2 پادشاهان ملک وهنر 3 پادشاهان ملک وهنر 4 پادشاهان ملک وهنر 5 پادشاهان ملک وهنر 6 پادشاهان ملک وهنر 7 پادشاهان ملک وهنر 8 پادشاهان ملک وهنر 9 پادشاهان ملک وهنر .10 پادشاهان ملک وهنر 11 پادشاهان ملک وهنر 12



 

پادشاهان ملک هنر 

*
پادشاه ممالک خطیم 
صفحه مشق ما قلمرو ماست

زهی پادشاهان ملک هنر 
که بی هیچ سپاه و لشکر 
بلندترین قله های زیبایی را فتح کردند ، 
و شگفت ترین قلعه ها و قصر های خسروی را به تصرف آوردند، 
و چه جای فتح و تصرف 
که به راستی 
قله ها وقلعه ها و قصرها آفریدند. 
و به اعجاز هنر 
تاج ها و تخت های زرین 
و افسر و دیهیم پادشاهی پدید آوردند.

اگر تاج گوهر نشان بر سر نهادند 
دست پرورده سودایی بود که در سر داشتند، 
اگر بر دیهیم زرنشان نشستند 
تکیه بر اورنگ ذوق خویش کردند، 
اگرعشرت و مستی داشتند 
خود را در آغوش گرفتند 
و بوسه بر دهان خویش زدند 
و در جهان شور و عربده مستانه به راه انداختند . 
بوسه بده خویش را،ای صنم سیمتن 
ای به ختا تو مجو خویشتن اندرختن 
گر به بر اندر کشی سیمبری چون تو کو 
بوسۀ جان بایدت بر دهن خویش زن مولانا 

غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستی 
نگارین گلشنش روی است و مشکین سایبان ابرو 
حافظ 
واعجب من سکری بغیر مدامة 
و اطرب فی سری و منی طربتی ابن فارض 
از مستی خویش درشگفتم 
که هیچ شرابی ننوشیده ام 
و در درون خویش شادی و سروری دارم 
که از کسی وام نگرفته ام 
این کدام چراغ جادوست که به افسون کلام، 

چون سنایی 
باغ و بوستان و بهار، 
و خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار 
خلق می کند 
و باده خوشگوار و ساقی و میگسار رقم می زند 
و قافلۀ روم و چین را بی اعتبار می کند . 
بس که شنیدی صفت روم و چین 
خیز و بیا ملک سنایی ببین 
تا همه دل بینی، بی بخل و حرص 
تا همه جان بینی بی کبر و کین 
پای نه و چرخ به زیر قدم 
دست نه و مُلک به زیر نگین 
سنایی

این کدام کیمیاگر است چون " برنینی " 
که سنگ خاره را پرنیان و حریر می کند ، 
و احوال روحانی و اشراقات سبحانی " ترزای قدیس" را پیش چشم تجسم می بخشد . 

یا چون "میکل آنژ" 
بر صخره ای بی شکل و بی اندام ، 
اندام بدیع داود و ناهید را نقش می زند ، 
تا هزاران کس در آن بنگرند 
و در پیش آن الهگان جمال به سجده آیند و تسبیح گویند ، 
کدام پادشاه تاج محل را آفرید که در ایوان آن بنویسند : 
اگر فردوس بر روی زمین است 
همین است و همین است و همین است 

کدام شهریار توانسته است 
با خاک و سنگ و سفال 
رقصی سرخ چون " الحمرا " برپا کند ، 
که نغمه پردازان جهان در حلقۀ آن رقص بنشینند 
و آهنگ های جاودانه تصنیف کنند ،

و کدام شاهزادۀ چین و ماچین توانسته است 
چون "هندل" 

رویای رنگین بهشت را 
در اهتزاز امواج آهنگین موسیقی خویش ظاهر کند 
و تهلیل گویان هلهله کنان 
جمله مردمان را بدان باغ جاودان رهنمون شود. 
وکدام خضر سالک 
چون کلک " میرعماد"

توانسته است از قعر ظلمات مرکب آب حیات بدر آورد 
وسیاهی را چنان نور و جلا بخشد که: 
سوادش دیده را پر نور دارد 
سماعش عقل را مخمور دارد نظامی 
و حوری سیاهی را 
که مایۀ آبروی هزاران سپید است 
بر صحن صحیفه ای به دست افشانی و پایکوبی آورد . 
اینک این امیر پارسی گوی لاری را بنگرید 

که ما را چه تحفه کرامت کرده است . 
او از سلالۀ همان میران ملک آفرین است 
که چون خامه سر بر فرمان عشق نهاده 
و سالها در معبد میر عماد و فتحعلی حجاب و دیگر امیران و قدیسان هنر، 
به عبادت آن " جمال مجرد " پرداخته 
و آنگاه با دعای حضرت عیسی هم آواز شده است که: 
" رب انزل علینا مائدة من السماء " 
و به استجابت این دعا، به عیدی سعید رسیده 
و چنین عیدیِ کریمانه ای به عابدان معبد هنر هدیه کرده است . 

عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا 
و سلام بر واصفان حلیۀ جمال باد 
حسین محی الدین الهی قمشه ای 
بهار 1389

 

منبع : پیشگفتار کتاب نگارستان موسوی – آثار خوشنویسی سید عبدالعلی آیت اللهی