در صحبت بزرگان/شيخ محمود شبستری

جواب


شیخ محمود 11
هر آن چیزی که در عالم عیان است 
چو عکسی ز آفتاب آن جهان است 
جهان چون زلف و خّط و خال و ابروست 
که هر چیزی به جای خویش نیکوست 
تجلّی گه جمال و گه جلال است 
رخ و زلف آن معانی را مثال است 
صفات حق تعالی لطف و قهر است 
رخ و زلف بتان را زان دو بهر است 
چو محسوس آمد این الفاظ مسموع 
نخست از بهر محسوس است موضوع 
ندارد عالم معنی نهایت 
کجا بیند مر او را لفظ غایت 
شیخ محمود 12

شیخی و مریدی

چه شیخی و مریدی این چه قید است
چه جای زهد و تقوی این چه شید است
اگر روی تو باشد در که و مه
بت و زنار و ترسایی تو را به
چو کفر و دین بود قائم به هستی
شود توحید عین بت پرستی
چو اشیا هست هستی را مظاهر
از آن جمله یکی بت باشد آخر
نکو اندیشه کن ای مرد عاقل
که بت از روی هستی نیست باطل
بدان که ایزد تعالی خالق اوست
ز نیکو هر چه صادر گشت نیکوست
شیخ محمود 13
نگر کز چشم شاهد چیست پیدا 
نگر کز چشم شاهد چیست پیدا 
رعایت کن لوازم را بدینجا 
ز چشمش خاست بیماریّ و مستی 
ز لعلش گشت پیدا عین هستی 
ز چشم اوست دلها مست و مخمور 
ز لعل اوست جانها جمله مستور 
ز چشم او همه دلها جگرخوار 
لب لعلش شفای جان بیمار 
به چشمش گرچه عالم در نیاید 
لبش هر ساعتی لطفی نماید 
دمی از مردمی دلها نوازد 
شیخ محمود 15

سوال از معنی حقیقی شراب و شاهد و خرابات و امثال آن

شراب و شمع و شاهد را چه معنی است

خراباتی شدن آخر چه دعوی است

جواب

شراب و شمع و شاهد عین معنی است 
که در هر صورتی او را تجلّی است 
شراب و شمع سکر و نور عرفان 
ببین شاهد که از کس نیست پنهان 
شراب اینجا زجاجه ، شمع مصباح 
بود شاهد فروغ نور ارواح 
ز شاهد بر دل موسی شرر شد 
شرابش آتش و شمعش شجر شد 
شراب و شمع جام و نور اسری است 
ولی شاهد همان آیات کبری است 
شراب بیخودی در کش زمانی 
مگر از دست خود، یابی امانی