پاسخ: مولانا در بیتی گفته است: گر نترسم ز ملال تو بخوانم صد بیت که ز صد بهتر و ز هجده هزاران تو مرو مقصود مولانا از هجده هزار اشاره به اعتقادی است که عارفان داشته اند به اینکه ما هجده هزار عالم در پیش داریم که مقصود آن عدد هجده هزار نیست بلکه کثرت جهان هایی است که آدمیان ممکن است در حیات های بعد از مرگ تجربه کنند و این در حقیقت سیر در اطوار بی پایان هستی است که بی نهایت است.
42.
چگونه می شود با خدا حرف زد؟
و چطور ندای قلبمان را از صدای شیطان تشخیص دهیم؟
پاسخ: صحبت کردن ما با خداوند می تواند از طریق نماز و نیایش حاصل شود و نشانۀ ارتباط با خداوند شادی دل و سرور باطن است، زیرا در مصاحبت شیطان در آدمی شک و ریب و غم و اندوه حاصل می شود.
45.
نظر شما در مورد موضوع ان شاءالله و یا چیزی که ما انسان ها را در لحظه در حال فرستادن به سوی جهان هستیم چیست؟
پاسخ: ان شاءالله گفتن نقشی در وقوع و عدم وقوع حوادث ندارد الا اینکه وقتی ما عبارت ان شاءالله را به زبان می آوریم توجهمان به این نکته جلب می شود که درست است که کارها طبق نظام عِلّی و معلولی رخ می دهد اما نهایتاً آن نظام نیز در دست قدرت الهی است و چون ما علل حوادث را به تمام و کمال نمی شناسیم بهتر است همیشه به این نکته توجه کنیم که اگر کاری در مشیت الهی نباشد، رخ نخواهد داد.
46.
کتابی از مطالب موسیقی مربوط به ادبیات جهان به خصوص ایران مورد نیاز است. لطفا در جهت تألیف آن اقدام فرمایید.
پاسخ: به نظر نمی رسد چنین کتابی به فارسی تألیف شده باشد، اما اینجانب در سخنرانی های بسیار مکرر به اسرار و لطایف موسیقی در ادبیات اشاره کرده ام و امیدوارم بتوانم این گونه صحبت های پراکنده را گرد آوری کرده و در دسترس عموم قرار دهم.
پاسخ: مطالعات اینجانب عموما در زمینۀ ادبیات و فلسفه است و اگر داستان Big Bang پشتوانۀ تحقیقات علمی داشته باشد می توان آنرا به اتکای آن بزرگان پذیرفت اما این داستان به نظر اینجانب چندان معقول نمی آید و به نظر می رسد داستان برای رهایی از ضرورت وجود خداوند طرح شده است.
48.
آیا انسان خلیفۀ خدا بر روی زمین است ویا انسان را خلیفۀ دیگر موجودات قرار داده است
پاسخ: انسان هم خلیفۀ خداوند بر روی زمین و هم پادشاه همۀ حیوانات و جانوران است، چنانکه نظامی گفته است:
ای ملِک جانوران رای تو ای گوهر تاجوران پای تو آن به خلافت علم آراسته چون علم افتاده و بر خواسته
49.
فرموده اید که باید به دنبال انسان با نفس حق بود و لازم است که نفس حقی به آدم برخورد کند . انسان صاحب مقام و دارای نفس حق را چگونه می توان پیدا کرد؟
پاسخ: اگر انسان طالب دیدار مردان خدا باشد بهترین راه این است که ابتدا با آثار آنان آشنا شود و در پی این آشنایی خداوند او را از دیدار با صاحب نظری بر خوردار خواهد کرد.
50.
من با موجودی به نام خدا هیچ ارتباطی نمی توانم برقرار کنم، او را که از طریق حواس پنجگانه نمی شود درک کرد پس خروجی وجود داشتنش چیست؟
پاسخ: همۀ انسانها در سرشت خویش به خدا ایمان دارند و این ایمان در لحظه های حساس آشکار می شود .عشق الهی در دلهای آدمیان پنهان است و در اثر مصاحبت با انسان ها و کتابهای الهی آن خدای پنهان در ضمیر اندک اندک آشکار می شود و با او انس می گیرد. آنها که انکار می کنند از سرشت انسانی خویش دور شده اند و این سخن که با حواس نمی توانیم خدا را درک کنیم سخنی کودکانه است زیرا ما " خودمان " را که احساس می کنیم و می دانیم که وجود داریم با هیچ ادراک حسی همراه نیست، آدمی بی هیچ واسطه خود را در می یابد که هست .