عمرتان باد و مراد ، اي ساقيان بزم جم
گرچه جام ما نشد پر مي ، بدوران شما
دل خرابي ميكند دلدار را آگه كنيد
زينهار اي دوستان ، جان من و جان شما
دور دار از خاك و خون دامن ، چو بر ما بگذري
كاندرين ره كشته بسيارند قربان شما
ميكند حافظ دعايي بشنو آميني بگو
روزي ما باد لعل شكر افشان شما
اي صبا با ساكنان شهر يزد از ما بگو
كاي سر حق ناشناسان گوي چوگان شما
گرچه دوريم از بساط قرب ، همت دور نيست
بنده ي شاه شماييم و ثنا خوان شما
اي شهنشاه بلند اختر ، خدا را همتي
تا ببوسم همچو اختر خاك ايوان شما