پاسخ: كينه و حسادت هردو از محصولات كارخانه جهل است. هر چه بر دانش خود بيفزاييم از اين دو صفت دور مى شويم. بهترين راه رهايى، مصاحبت مستمر با خردمندان و پاكدلان جهان است يا حضورأ يا از طريق كتابها و نوشته هايشان.
پاسخ: انبيا و پس از آن اوليا مردمان را به راه درست براى رسيدن به سعادت دعوت مى كنند و چون به سبب پاكى، عكس جمال الهى در آيينه سيما و رفتار آنها آشكار مى شود پيروى از آنها ما را بدان جمال نزديك مى كند.
83.
آيا فراهم كردن زندگى ايده آل و مرفه با نظر به اينكه اسلام سادگى را توصيه كرده است منافات دارد؟
پاسخ: اگر آدمى در راه درست كه پيروى از زيبايى و دانايى و نيكويى است قرار گرفت و از محصول خدمات خود به ثروتى و مكنتى رسيد مى تواند از آنها برخوردار شود و منعی در كار نيست الا آنكه توصيه شده است ثروت خود را از نيازمندان دريغ ندارد و ضمن برخوردارى، سرمايه اقتصادى خود را در راه رفع نيازهاى مردمان صرف گرداند. چه بسیار ثروتمندان نیک طبع و خیرخواه که بیشترین خدمت را به مستمندان کرده اند و از زندگی مرفه و اشرافی برخوردار بوده اند، ابن سینا در اشارات آخرین کتاب خود گفته است گاه ممکن است عارف به زندگی متجمل و اشرافی میل کند و هیچ باکی نیست.
84.
چه كنيم تا به عالمى كه شما در آن بسر مى بريد برسيم ، همان عالم امن و سلام؟
پاسخ: خداوند مرا و شما را به عالم امن كه احساس حضور الهى در همه پديده هاى جهان است هدايت فرمايد. این فقیر خود بیشترین بهره را از مصاحبت مردان یا زنان بزرگ با مطالعه آثار آنها داشته ام و شما را نیز به همین گونه مصاحبت ها دعوت می کنم.
85.
راه مقابله با ترس در زندگى چيست ( ترس از حيوانات، ارتفاع و ....)؟
پاسخ: نياز به كارشناسى دارد اما بطور كلى هرچه بر ايمان آدمى به اينكه جهان آفريده پروردگار مهربان و توانايى است كه خير و خوبی بر بندگان خواسته است بيشتر شود اينگونه ترسها از ميان مى رود. ترس از ارتفاع در همه انسانها طبیعی است اما گاه این ترس بیمارگونه می شود و علاج آن به دست کارشناسان این رشته است.
86.
با توجه به آيه ٤٠ سوره انفال مصرف خمس در چه مواردى است؟
پاسخ: مقصود كلى از همه فرامين خمس و زكات و صدقات اين است كه آدميان بخشى از مال خود را به گونه اى و با نام و بهانه اى صرف رشد اجتماعى مردمان كنند چون ساختن مدرسه و دانشگاه و بيمارستان و درمانگاه و هركس مى تواند خود به گونه اى كه در زمان و در جامعه خود صلاح مى بيند آن را در اين راهها صرف كند. دستور كلى كه خداوند به پيامبر داده است اين است كه مردمان هرآنچه در زندگى عادى و معقول خود افزون دارند در راه خدا (يعنى بندگان خدا و رفع نيازهاى مادى و معنوى آنها) صرف كنند.
87.
چه نيازى بود كه ما به عالم ماده بياييم و به تكامل برسيم و مجددأ بسوى وحدت بازگرديم؟
پاسخ: خداوند به چيزى نياز نداشته است بلكه آفرينش شعشعه ذات اوست چنانكه خورشيد بالذات مى درخشد و مقصودى از اين درخشيدن ندارد. بايد گفت كه آن ذات ازلى و ابدى و بى نهايت اقتضاى چنين آفرينشى دارد.
پاسخ: عالم ماده يكى از مراتب وجود است كه از درجات نازل است اما سكوى معراج و پرواز كائنات است البته فيزيكدانان بزرگ جهان چون ماكس پلانك و ديگران معترفند كه درباره ماده چيزى نمى دانند.
89.
هدف خداوند از خلق اين جهان مادى و جهانهاى ديگر چه بوده است؟
پاسخ: تاكنون پاسخ مناسبى به اين پرسش داده نشده است. بايد چون فرشتگان بگوييم " لا علم لنا " یعنی نمی دانیم. اما از يك ديدگاه فلسفى و عرفانى چون آفرينش تجليات ذات يكتاى الهى است مى توان گفت اين جهان و جهانهاى ديگر و همه كائنات آينه اوصاف الهى هستند و ما مى توانيم در پياله اين جهانها عكس آفريدگار عالم را بنگريم، و مشيت و خواست و پسند و ناپسند را با نظر كردن در اين تجليات دريابيم و پيروى كنيم.
90.
آيا اعتقاد به انسان كامل لازم است و چگونه مى توان او را يافت؟
پاسخ: اعتقاد به وجود انسان كامل در اكثر فرهنگ ها به چشم مى خورد. در فرهنگ ما همان كتاب انسان الكامل عزيز الدين نسفى اثر ارزشمندى است. در فرهنگ اسلامى پس از پيامبر اكرم حضرت على عليه السلام به عنوان انسان كامل شناخته شده است. شادروان مهدی الهى قمشه اى در قصيده بسيار بلندى در ١١٤ بيت، تمام سوره هاى قرآن را در مدح آن بزرگوار تفسير كرده است. از ديدگاه ديگر مى توان گفت هر كس براستى در جستجوى انسان كامل باشد بتدريج با اوصاف او آشنا خواهد شد و اگر همت كند مى تواند آن اوصاف را در خود محقق گرداند زيرا تمثالى از انسان كامل در دل هر انسانى هست وگرنه نمى توانست وقتى او را مى بيند بشناسد يا رد كند و اگر چنين نبود هر كس ادعاى انسان كامل مى كرد و ميسر نبود كه سخن او را به سادگى رد كرد. اما چنين نيست بلكه ما هركس را كه دعوى كند آزمون مى كنيم و اگر در او اوصافى چون خشم و حرص و حسد و امثال آن بيابيم او را رد مى كنيم. و اگر همه صفات مطلوب و محبوب آدميان را در وى بيابيم او را مى پذيريم. بدين نگاه مى توان گفت هركس بدنبال انسان كامل باشد مى تواند آن صفات مورد انتظار خود را براى قبول او، در خود محقق گرداند و آراسته گردد به اوصاف كسى كه مى خواهد به ديدار او برسد و بدين سان اندك اندك به انسانيت كامل نزديك مى شود. داستان چهره بزرگ سنگى اثر ناتانيل هاثورن اين درونمايه را به شيرينى تمام حكايت مى كند.