گزیده ها

«پاک و ناپاک یکسان نیست»

(ای رسول ما) بگو هرگز پاک و ناپاک یکسان نیست
هرچند که کثرت ناپاکی ها شما را به اعجاب آورد.
پس ای صاحبان خرَد از خدا بترسید باشد که رستگار شوید.
شگفتا که با مردم سخن بدیهی باید گفت!

«ایمان»

مقصود از ايمان
تكيه كردن بر خوبى و زيبايى
و دانايى مطلق است كه خداست
و مى توان بر او تكيه كرد

«اطوار عشق»

" داد و دهش" نمایشگاه ثروت بیکران عشق است
که دست به دست می رود
و هر دو دست را فیض و برکت می بخشد
و "کار" همان عشق مجسم است

«مراتب و معیارها»

مراتب و معیارهای انسانی را به کناری نِه
آن سیم شرافت و انسانیت را از لحن بینداز
و گوش فرادار که چه اصوات ناموزونی خواهی شنید
در این حال، هر چیزْ خود را در قدرت خلاصه می کند

«کتاب پیامبر»

کتاب "پیامبر" قصه پیام آوری است که روزی با کشتی
در ساحل شهری به نام اورفالیس پیاده می شود.
ناخدا و ملاحان کشتی با او عهد می کنند
که دوازده سال بعد او را در همین ساحل سوار کنند

«ستاره قطبی من»

من تو را ستاره قطبى خويش كردم
و ديگر هرگز راهم را در سفر زندگى گم نخواهم كرد
و هركجا روم تو آنجا حضور دارى
و فيض و بركت خود را چون هاله اى به دور من حلقه مى زنى

«ذکر»

ذکر حضور مؤثر الهی در صحن آگاهی های ماست که
اروپائیان از آن به God Consciousness،
یعنی خدا آگاهی تعبیر می کنند چنانکه مؤمن دائماً یاد خداست
یعنی همه جا به یاد دارد که او را پروردگاری است