گزیده ها

«مستیِ مرگ»

یارانِ موافق همه از دست شدند
در پایِ اَجَل یکان یکان پست شدند
خوردیم ز یک "شراب" در مجلسِ عمر
دوری دو سه پیش تر زما مست شدند

«کاسۀ واژگون»

آن کاسۀ واژگون که خوانیمش آسمان
و به مرگ و زندگی خانه گرفته ایم در زیر آن
دستها را به سوی آن به نیاز بر مکن
کاو نیز چون من وتو بَود سخت ناتوان

«زن و آتش پرومته»

من از کتابِ چشم زن این نظریه را می خوانم
که در نگاه او آن آتش پرومته
و آن اخگر الهی همچنان افروخته است
و کتابها و کتابخانه ها، همه آنجاست

«نشان های سخن آشنا»

قضاوت های مشترك و جمعی انسان ها درباره یك شاعر
یا آواز خوان یا معمار یا نقاش بزرگ بهترین دلیل بر این است كه
آن شاعر متاعی آورده است كه هركس از هر دسته و طبقه
و جغرافیا و آب وهوا لطف و زیبایی آن را تشخیص می دهد.

«فرشتگان و شیاطین درون»

از دیدگاه محیی الدین و مولانا فرشتگان مقرّب
چون جبرئیل و میکائیل و شیاطین انس و جن
و همۀ پیامبران از آدم تا خاتم همه در همۀ انسانها
به گونه ای تجلّی دارند و همه در خدمت آدمیان هستند

«سه کتاب و یک عشق»

محور اصلی سخن مولانا
در دیوان شمس و مثنوی و فیه مافیه عشق است:
این سخن آبی است از دریای بی پایان عشق
تا جهان را آب بخشد جسمها را جان کند.

«رسن زلف تو»

رسن زلف تو ما را چو رهانید زچاه
ما از آن روز رسن باز و حریف رسنیم
دیوان شمس
این رسن یا سر زلف یک امر خیالی