فرازهایی از کلام استاد

دين عشق كه در ادب عرفاني پارسي همه جا دين و مذهب عاشقان شناخته شده است و گاه از آن به بت پرستي و صنم پرستي و امثال آن تعبير كرده اند به حقيقت همان دين فطرت است كه بر عشق به زيبايي و دانايي و خوبي بنا شده است و مي توان گفت عين القضات از پيشروان مذهب عشق است. البته پيش از وي و به خصوص پس از وي مكرر در ادب اسلامي اشاره به دين عشق شده است.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 29)

391

جرم منصور در حقيقت اين بود كه به حاكمان وقت مي گفت حق با شما نيست حق با من است. من بر حقم و شما بر باطل.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 45)

392

نسبت انكار الهيت به نيچه محصول انديشه كساني است كه ندانسته اند كتاب "چنين گفت زرتشت" شعر است نه فلسفه و نيچه در بيشتر آثارش شاعر است، نه فيلسوف. گزارش نيچه از كيفيت خلق كتاب چنين گفت زرتشت مراتب ايمان و معنويت نيچه را به صراحت نشان مي دهد.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 48)

393

مقصود از عبادت چنان كه از معني لغوي كلمه بر مي آيد هموار كردن راه دل است براي عبور فرامين الهي، تا وقتي فرماني مي رسد سنگهايي چون غرور و حسد و كين بر سر راه نماند.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص63)

394

چون خداوند دنيا را متاع قليل و آخرت را عطاي كثير خوانده است هركس از آخرت به خاطر دنيا چشم پوشد به حقيقت زاهد است، زيرا زهد پرهيز از بيشتر و قناعت به كمتر است.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص67)

395

شادي و بهجت كه در روح پديد مي آيد هيچ صورتي ندارد اما مي تواند به هزار صورت از لبخند تا محبت و خلق خوش و عطا و بخشش و گذشت و نرمش ظاهر شود و يكي از تجليات آن نيز در سماع و دست افشاني و پاي كوبي است و چنان كه وجد و شادي مي تواند به صورت دست افشاني و آواز ظاهر شود، دست افشاني و آواز نيز آدميان را از افسردگي به سوي وجد و شادي رهنمون مي شوند و روان شناسان امروز همين نكته را بدين صورت توصيه مي كنند كه هر زمان غمگين و افسرده شديد به كارهايي بپردازيد كه اگر شاد بوديد مي كرديد. و اگر شخص غمگين خود نتواند تظاهرات شادي را در خود بيافريند، وظيفه ياران و دوستان است كه او را به مجلس وجد و سماع دعوت كنند و با اطوار و تجليات شادي او را به وجد آورند.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص69)

396

همه فضيلتها در علم است و همه رذيلتها در جهل و اگر گويند چه بسيار عالمان بزرگ كه به شرور و بديها ميل كردند، پاسخ اين است كه ايشان عالم نبوده اند، زيرا حقيقت علم تصديق است كه به اصطلاح اصحاب منطق اذعان قلبي به نسبت است و اگر اين اذعان به نسبت نباشد آن علم، تصوري بيش نخواهد بود. به همين جهت مقام علمي اهل معرفت را از تصديقات ايشان بايد شناخت نه تصوراتشان.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص75)

397

داستان ليلي و مجنون يك حكايت عربي يا يك حكايت شرقي يا غربي نيست بلكه يك حكايت نمادين از اطوار عشق جهاني است. ليلي همه معشوقان جهان اند. اورنگ و گلچهر و شيرين و فرهاد و رمئو و ژوليت نيز تجليات عشقي هستند كه معشوق ازل در هزاران هزار پرده با خويشتن دارد.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص86)

398

عاشق شدن به اختيار نيست و عاشق را بدين گناه ملامت نتوان كرد چنان كه شك كردن نيز به اختيار نيست، شك حالتي است كه بر آدمي عارض مي شود و مؤاخذه اي بر آن نيز نتوان كرد.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص146)

399

در اين جهان همه زيباييها و خوبيها و داناييها به منزله نسيم خوشي از عالم غيب هست كه هر يك ما را به نوعي بر مي شوراند و خاطره اي را در دل زنده مي كند.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص149)

400