فرازهایی از کلام استاد

شراب صوفي را هنگامي پاك و پالوده شمارند كه از صافي رياضت نفس و ترك خودبيني گذشته باشد.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 9)

381

حكايتهاي متون عرفاني را نبايد تاريخ انگاشت و گزارشهاي محقق و مستند پنداشت بلكه اينها تمثيلاتي است براي عبرت گرفتن و تهذيب نفس و تشويق و ترغيب در كسب فضايل اخلاقي و مي توان آن ها را حكايتهاي حال گردان شمرد.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 9)

382

حكايات كتاب متون عرفاني درمانگران بي زيان اند كه افزون بر شفاي بسياري بيماريها، خوانندگان را با انديشه هاي عرفاني در ادب اصيل پارسي از نظم و نثر آشنا مي كنند و آن نيز خود موهبتي فرهنگي و اجتماعي و مايه سلامت و انبساط جسم و جان است.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 9)

383

امروز كه انواع درمانهاي جديد چون موسيقي درماني و قصه درماني و كلام درماني و نقش درماني و به طور كلي هنردرماني در جهان رواج يافته و بسياري از آنها مورد تاييد جامعه پزشكي نيز هست اين حكايتها را مي توان در شمار ارزشمندترين شيوه هاي تامين سلامت روح و روان دانست.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 9)

384

ساقي شب كنايه از ماه است كه در غيبت خورشيد شراب نور را پخش مي كند.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 12)

385

خداوند آدمي را شبيه خود ساخته است چنان كه كتاب مقدس مسيحيان و قرآن و احاديث پيامبراكرم برآن گواه است و اين حكم اگرچه درباره همه آدميان صادق است اما عارفان حقيقي و اولياي الهي اين شباهت را بيشتر نشان مي دهند.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 13)

386

نظامي چون فردوسي از بزرگترين شهرياران شعر پارسي و چون شكسپير و دانته يكي از قله هاي تسخير ناپذير در ادب جهان است.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 13)

387

حضرت حق خود را در حجاب كائنات پنهان كرده و بر سر بازار هستي آمده است و خلق عالم همه گرفتار اين طلسم شده اند كه او را نمي بينند و به هر سو طلب مي كنند.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 15)

388

جوهر و عرض از اصطلاحات فلسفي ارسطو و پيروان او در شرق و غرب است. از ديدگاه فلسفي جوهر ماهيتي است كه به ذات خود قائم است مانند "گل" و عرض آن است كه براي وجود خارجي خود نيازمند به جوهري است كه در آن ظهور كند مانند رنگ در گل.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 18)

389

حقيقت اين است كه داستان غير از تاريخ و وقايع نگاري است و بيرون از تاريخ و زمان و مكان است. در هر داستان پيامي نهفته است كه مقصود اصلي رساندن آن است و باقي شاخ و برگهايي است كه براي تاكيد يا تجسم يا تشخيص
(يعني شخصيت بخشيدن به آنچه شخصيت عيني ندارد)
است كه از صنايع ادبي است.

(متون عرفاني به زبان فارسي– ص 21)

390