«بهشت آزادی»
اى پدر آسمانى ما
ما را بدان سرزمين هدايت كن كه بيم و هراس را در آن راه نيست؛
و دانش و آگاهى را رايگان مىبخشند؛
ما را به سرزمينى هدايت كن
كه آنجا دنيا را با ديوارهاى قومى و قبيله اى به قطعات خرد تقسيم نكرده اند؛
آنجا كه كلمات پاك و بىآلايش از ژرفاى حقيقت مىآيند
و بازوان خستگىناپذير، دستها را به سوى كمال بىنقصان دراز كردهاند؛
آنجا كه نهر زلال خرد راه خود را گم نكرده
و به مردابهاى آداب و عادات مرده سرازير نشده است؛
آنجا كه ذهن آدمى را تو خود اى پروردگار عالميان
به سوى كارها و انديشههاى گستردهتر و متعالیتر هدايت میکنی؛
آرى اى پدر آسمانى
در چنين بهشت آزادى و آبادى بگذار کشور من از خواب بیدار شود.
رابيندرانات تاگور
"The Heaven of Freedom"
Where the mind is without fear and the head is held high;
Where knowledge is free;
Where the world has not been broken up into fragments by narrow domestic walls;
Where words come out from the depth of truth;
Where tireless striving stretches its arms towards perfection;
Where the clear stream of reason has not lost its way into the dreary desert sand of dead habit;
Where the mind is led forward by Thee
Into ever-widening thought and action;
Into that heaven of freedom, my Father, let my country awake.
Rabindranath Tagore
شعر از رابيندرانات تاگور
ترجمه حسین الهی قمشه ای
پرتره تاگور برنده جایزه نوبل در ادبیات در سال ۱۹۱۳
www.drelahighomshei.com
«گونههای جانستانی»
در هر گام یکی را هلاک میکنیم
نهتنها در جنگها و آشوبها و اعدامها
بلکه ما جان میستانیم هنگامی که چشمهای خود را
بر مسکینی و فقر و تهیدستی
و به همینسان
هرگونه بیحرمتی به زندگی
و هرگونه سنگدلی و بیرحمی
و همه بیتفاوتیها و خفتها و خواریها
همه در چشم بینایان باایمان
چیزی جز کشتن و نابود کردن نیست
و اینگونه کشتنها
نهتنها کشتن در زمان حاضر را شامل میشود
بلکه میتواند از نفوس آینده نیز جانستانی کند
ما با اندکی شبهه و شکاکی
بخش زیادی از آینده یک جوان را به کشتن میدهیم
زندگی همهجا در انتظار ایستاده است
و آینده در هر گوشه و کنار در شکفتن است
و ما جز بخش اندکی از آن را نمیبینیم و در نمییابیم
از اینرو بخش انبوهی را در زیر پا لگدکوب میکنیم
و با هر گامی یکی را جان میستانیم.
هرمان هسه (۱۹۶۲-۱۸۷۷) شاعر و نویسنده آلمانی-سوییسی از نادرگان قرن بیستم است که داستانهای عبرتآموز و حکمتآمیزی چون «سیذارتا»، «نرگس و گلدموند»، «دمیان» و اشعار لطیف و عرفانی به بشریت هدیه کرده است و همه آثارش آکنده از عشق به انسانیت و فضایل اخلاقی و عرفانی است.
او برنده جایزه نوبل ادبیات در ۱۹۴۶ و افزون بر آن جوایز بسیار دیگر نیز به وی اهدا شده است.
We kill at every step, not only in wars, riots and executions. We kill when we close our eyes to poverty, suffering and shame. In the same way all disrespect for life, all hard-heartedness, all indifference, all contempt is, in the eyes of believer, nothing else than killing. It is possible to kill not only what is in the present, but also what is in the future. With just a little skepticism we can kill a good deal of the future in the young person. Life is waiting everywhere. The future is flowering everywhere. We see only a small part of it and step on much of it with our feet. We kill with every step.
نوشته هرمان هسه
ترجمه و توضیحات از حسین الهی قمشهای
نقاشی اثر هرمان هسه
"انتشار كتاب ٣٦٥ روز در صحبت فردوسى"
كتاب در صحبت فردوسى با انتخاب ٣٦٥ قطعه از شاهنامه و پيشگفتار و توضيحات دكتر حسين الهى قمشهای
توسط انتشارات سخن در قطع رقعی و با جلد سخت به چاپ رسیده است و در غرفه انتشارات سخن درنمایشگاه بین المللی کتاب عرضه می شود.
متن استاد پس از انتشار کتاب
هزار شکر و سپاس
که هزار سال پیش خداوندگار جهان
یکی از مستوران خیمه عزت را
ما این چند سال اخیر، از تاراج آن بیماری تاج بر سر و تموجات اجتماعی ناگوار، را در فرآوردن گزیده زبدهای از این کتاب مستطاب صرف کردیم
و اینک آن گزیده را
بر پیشخوان مقدس کتابفروشان نهادهایم
تا جوانان و میانسالان و کهنسالان پارسیگو
بتوانند در صحبت این نقّال فرخپی توش و توان حماسی و پهلوانی گیرند
و دست در دست رستمِ دستان
لاف و گزاف اهریمنان را بازیچه و فریب شمارند
و چنان فریادی بر ارژنگدیو دروغ برآورند
که در گریز ناشکیب، عنان از رکیب باز نشناسد.
شگفتا از این شاعر بهشت آفرین که به جادوی هنر
از زمین سخت و بیجان واژهها گل و ریحان و نسرین و ضیمران برآورده و بر دامن پیر و جوان افشانده است.
چه خوشتر که ما نیز با انوری ابیوردی هم آواز شویم:
آفرین بر روان فردوسی
آن همایون همای فرخنده
او نه استاد بود و ما شاگرد
او خداوند بود و ما بنده
و سلام بر عاشقان زیبایی، دانایی و نیکویی
نوشته حسین الهی قمشهای
اردیبهشت ۱۴۰۲
«آتش پشیمانی»
سعدی مردمدوست فرمود:
که سهل است لعل بدخشان شکست
شکسته نشاید دگرباره بست
چنانکه در تراژدی شکسپیر، اُتللو خود با ورود به خوابگاه آن محبوبِ بیخبر و بیگناه گفت:
بگذار اول شمع اتاق را بکُشم
زیرا اگر این خاموشی خطا باشد
بار دیگر به آتشزنهای روشن خواهد شد،
داستان اُتللو آینه عبرتی است که
شکسپیر در پیش روی همه آدمیان نهاد
تا برحذر باشند از کشتن یک انسان بیگناه،
و از آن پشیمانی سوزان و بیجبران
که هر دم از ژرفای دل شعله میکشد
و آن را هیچ حجاب و حائل نخواهد بود،
بلکه بر دوام یک خشم ابدی عاملان را احاطه خواهد کرد.
نوشته حسین الهی قمشهای
۱۴۰۱/۹/۲۶
مینیاتور قدیمی