گزیده ها

«گنج ها و ظرفیت ها»

آدمی بیاید که او را دریاها بس نکند، و آدمی باشد که او را قطره ای چند بس باشد و زیاده از آن زیانش دارد. و این تنها در عالم معنی و علوم و حکمت نیست، در همه چیز چنین است:
در مالها و زرها و کانها، جمله بی حد و پایان است، اما بر قدر شخص فرود آید، زیرا که افزون از آن برنتابد و دیوانه شود.
هیچ چیز نیست از نیک و بد که آن را پیش ما و در خزینهٔ ما گنجهای بی پایانش نیست. اما به قدر حوصله می فرستیم که مصلحت در آن است.
فیه ما فیه

«خدا در خیال کودک»

گویند خدا در بلندیهاست
اما اگر به فراز کاجها نظر کنی
او را نخواهی دید
و اگر ژرفای کوهها را بکاوی

«دوزخ، برزخ، بهشت»

فردوسی شاعری است که کودکان و میانسالان و کهن سالان پارسی گو و پارسی دان و پارسی خوان از زن و مرد گوش دل به داستان های پر رمز و راز او
از پیکار پیوستهٔ آدمی با دیو سپرده اند و همراه او در دوزخ و برزخ و بهشت زندگی سیر می کنند، گاه در ژرفای دوزخ با حیوانی عجیب الخلقه رو به رو می شوند که چون ضحاک دو مار حرص و جاه از دوش او رُسته و آن دو مار هر دم خواهند که مغز او را طعمهٔ خود کنند و آن حیوان نادان شهری را به خاک و خون کشیده و مغز جوانان شهر را خوراک مستمر این دو اژدهای آدمخوار کرده است.
و گاه در راه های پیچ در پیچ و پُر فراز و نشیب برزخ، جهان پهلوانی را چون رستم تماشا می کنیم که با دیوهای بی شاخ و دُم دست در کمر است، دیوهایی که نامشان سپید است و کارشان سیاه، عربده می کشند تا صدای حقی را خاموش کنند و زمین و آسمان را به غبار می آلایند تا چشم ها را ببندند، اما رستم نعره ای چون رعد بر می آورد که خواب از چشم ها و بند از دل‌های دیوان می برد.
این فریاد است که از ورای قرون پشت دیوان سیه رو و سیه کار را می لرزاند و چنان تاجی از کرامت بر سر آدمی می نهد که فرشتگان به سجود می آیند و شیطان زیر لب می گوید:

«صورت پرستی»

مردمی که ایمان را در ظواهر و صورتهایی خلاصه می کنند خواهند که به لقب مؤمن آراسته شوند بی آنکه جوهر ایمان در ایشان متمکّن گردد، بی آنکه دست از ظلم و جور و حرص و آز و فریب و نیرنگ بردارند.
 جهد در راه خدا سهل کاری نیست، اما عمارت مسجد سهل است و نام و شهرت می آورد و اعتبار کسب می کند و شخص بدان اعتبار بر قدرت و ثروت خود می افزاید. نماز را می خواند اما نیاز کس را بر نمی آورد، روزه را می گیرد و درمانده ای را نان و چاشت نمی دهد.
صورت پرستی اغلب نوعی ایمان گریزی و فرار از مسئولیتهای انسان شدن و مسلمان شدن است.
برگرفته از کتاب "در صحبت قرآن"

«اگر»

اگر بتوانی آرامش خود پاس داری
به گاهی که دیگران عنان شکیبایی از کف داده اند
و خردهٔ آن بر تو گیرند؛
اگر بتوانی بر خویش تکیه کنی

«مشکلات عشق»

گاه سخن از عشق می رود ولی هنوز پای عمل در کار نیست. آنجا عشق آسان است و همان است که "آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها".
زیرا در آغاز به سببِ نقشِ دلپسندِ عشق همه کس را شوق رفتن به راه عشق ایجاد می شود و او را کارْ آسان می نماید الّا آنکه وقتی پای در راه نهاد اندک اندک مشکلاتِ راه بر او ظاهر می‌شوند.
برگرفته از کتاب "درصحبت مولانا"
ناشر: انتشارات سخن

«فضيلت نيكويى»

نيكى و خدمت به خلق و بر‌آوردن آرزو‌های مردمان و مقدم شمردن دیگران بر نفس خویشتن جزءِ شرايطى‌ست که برای رسیدن به مقام نیکویی لازم است،
 به‌خصوص اگر آدمی آنچه را که خود دوست می‌دارد و نیاز دارد به دیگران هدیه کند، مُهر و نشان نيكويى را خواهد يافت زيرا معلوم است كه نيكويى را بيش از خود دوست دارد 
و مقام نيكويى همين است كه آدمى فضيلت نيكويى را بيش از هر چيز طالب باشد و حتى نظر به پاداش و جزاى آن نداشته باشد و نفس آن نيكويى را از هر پاداش برتر داند.
برگرفته از كتاب "در صحبت قرآن"