گزیده ها

«مرگ»

مرگ واقعه اي سخت ناگوار است
زيرا حضور پر نعمت اين عالم رنگارنگ را به مرگ از دست خواهم داد
و صحبت دوستان را
و همه محبوبان و نازنينان را

«زن»

ای زن ، ای نازنینی که در ایام راحت و آرامش
محجوب و ناز آلود ومردد و شرم اندود می نمایی
و چون سایه های بید، رقصان و سبکسار
هر دم به رنگی و طرحی جلوه می کنی

«امید به فرجام نیک»

امید من این است 
که خورشید تیره ترین ابرهای آسمان را خواهد شکافت
وپس از پایان آغاز می آید،
اگر چه دوری بس عظیم باید طی شود .

«اي برادر»

اي برادر، 
در اين اشارات، زبده حقايق حكمت را بر تو ايثار كردم 
پس اين (گنج معرفت) را از دسترس جاهلان (و بيخردان) 
و افرادي كه آن را به خاطر هدفهاي ناچيز طلب ميكنند، 

«شکار شادی»

شادی در این جهان ، 
اگر به سراغ کسی آید ،
معمولأ به تبع چیزهای دیگر ، خود به خود و بی هیچ نقشه و تدبیر می آید .
اگر بخواهی شادی را شکار کنی ،
“گل های سعدی”

«گل های سعدی»

امروز صبح می خواستم دامنی از گل سرخ برایت بیاورم
اما آنقدر گل به دامن ریختم که گره دامن تاب نیاورد و گسست 
گره دامن گسست و گلها به همراه باد به پرواز آمدند 
و همه در دامن دریا ریختند

«مادر طبیعت»

هنگامی که روز به پایان می رسد،
یک مادر مهربان و مشفق 
کودک خردسال خود را با ریشخند به اتاق خوب می برد.
کودک، با احساسی آمیخته از میل و بی میلی،