گزیده ها

«دایره بزرگ»

دایره ای کشید و مرا بیرون گذاشت
و نام کافر و طاغی و نامهای زشت دیگر بر من نهاد،
اما من و عشق آنقدر فهم و ذوق داشتیم که دراین بازی برنده شویم.
ما دایره ای بسیار بزرگتر کشیدیم که او را نیز در برگرفت.

«عشق یعنی این»

عشق بحری آسمان در وی کفی
چون زلیخا یی اسیر یوسفی
دور گردون را زجذب عشق دان
گر نبودی عشق کی گشتی جهان

«آزادی»

کیست مولا آنکه آزادت کند
بند رقیت زپایت برکند
ای گروه مومنان شادی کنید
همچو سرو و سوسن آزادی کنید

«داستان مرگ شاهان»

بیایید برای خدا روی زمین بنشینیم 
و داستان غم انگیز مرگ شاهان را حکایت کنیم
که چگونه برخی از تخت پادشاهی سرنگون شدند
و برخی در جنگ جان سپردند

«چهره بزرگ سنگی»

هرکس که از دیو و دد ملول شود و در جستجوی انسان راستین برآید
و از این سوی و آن سوی نشان گیرد و راه رو گردد،
نهایتأ به حضور آن انسان مطلوب و محبوب بار خواهد یافت
و آن کسی جز خود او نیست:

«سه کتاب مستطاب»

از آثار مولانا غیر از "مجالس" که محفل درس و مواعظ اوست
و در مقدمه مثنوی،طبع کلاله خاور آمده است،
سه کتاب مستطاب،یعنی پاک و مطلوب و خوش و پسندیده،بجای مانده است،
با نام های "دیوان شمس"، "مثنوی" و "فیه ما فیه".

«موجود نازنینی به نام بابا»

در داستانهای هزار و یک شب آمده است که
" مردی بود عبدالله نام که از راه صید ماهی با درویشی و مسکنت خانواده خود را روزی می رساند.
روزی صید سنگینی به دامش افتاد، که گمان برد ماهی بزرگ و پر برکتی است
اما وقتی دام را به ساحل آورد و باز کرد مردی را دید به شکل و شمایل خویش که از دام بیرون آمد.