ذكر رحمان و رحيم بر عام و خاص رحمت كردن است و با خلق به شفقت و مهرباني زيستن .
(مقالات-ص 154)
51
ذكر يا جميل اين است كه دل و جان در كار زيبايي گرو كنند و نخست نقش جمال را بر پرده شش جهت عالم كه فرمود : هر كجا رو كنيد آنجا چهره خداست ، بنگرند و آنگاه به قدر مرتبه ادراك خويش قصه آن جمال را با آفرينش نقش يا نفحه اي بر مردم فرو خوانند و ايشان را شوريده و شيدا كنند .
(مقالات-ص 154)
52
در رحم بركتي دو گانه است كه هم آورنده رحمت را سعادت مي بخشد و هم گيرنده را به خير و بركت مي رساند.
(مقالات-ص 154)
53
دُرّ مكنون در صدف اسلام ، تسليم شدن به فرمان پروردگار و ورود به دار السّلام عشق و بهشت امن و آسايش است.
(مقالات-ص 159)
54
فطرت يا عقل رسول خداست در باطن ذات هر انسان كه رسالتش در عالم طبع تميز مفيد از مضر و در عالم تميز درست از غلط و در عالم اخلاق تميز خير از شر و در عالم هنر تميز زشت از زيباست .
(مقالات-ص 166)
55
عشق به زيبايي و لذت هنري همانند عشق به خير و حقيقت از نفس ناطقه انسان كه همانند نفس الهي و نفخه ربّاني است سرچشمه مي گيرد و هنر تلاشي است از سوي انسان براي باز يافتن حق در اسم جميل و عبادتي است براي قرب به آستان معلاي سيمرغي كه در هر پرش هزاران نقش عجب و در هر صفيرش صد هزاران نغمه داودي است .
(مقالات-ص 166)
56
قداست هنر از آنجاست كه با عالم قدس پيوسته و با قدوس مطلق نشسته است.
(مقالات-ص 166)
57
هنر تجلي خلافت الهي در انسان است كه خليفه خداست و در اوج كمال منصف به صفات اوست و همانگونه كه بنا بر حديث كنز مخفي عشق سبب پيدايش عالم گرديد ، در خليفه او نيز عشق به ظهور گنج پنهان سبب پيدايش انواع هنرها و معارف گرديده است .
(مقالات-ص 166)
58
شعر مانند ديگر هنرها آبي است كه از طور شهود سرچشمه مي گيرد و به اطوار خوش آهنگ در دشتهاي حرف و صوت جاري مي شود .
(مقالات-ص 171)
59
جان هنر حضور معني الهيت در عالم صورت است و آن معني جميل است كه هم صورت هنر را جمال مي بخشد و هم خبر از سريان جمال در جمله جهان مي دهد.
(مقالات-ص 173)
60