«شرق و غرب»
شرق شرق است ، و غرب غرب
و این دو برادر توأمان هرگز با هم دیدار نخواهند کرد
تا هنگامی که زمین و آسمان در پیشگاه قضاوت واپسین الهی ظاهر شوند.
اما هنگامی که دو انسان نیرومند چهره به چهره نزد هم می ایستند ،
هرچند از دورترین دو نقطۀ زمین آمده باشند ،
در پیش آنها نه شرقی خواهد بود نه غربی و نه مرزی و نه قوم و نژادی و نه زاد و بومی .
رادیارد کیپلینگ
شاعر و داستان نویس انگلیسی در قرن 20
“ East and West ”
Oh, East is East, and West is West,
and never the twain shall meet,
Till Earth and Sky stand presently at God’s great Judgment Seat.
But there is neither East nor West, Border, nor Breed, nor Birth,
When two strong men stand face to face,
though they come from the ends of the earth!
Rudyard Kipling
مقصود از انسان نیرومند کسی است که بر هواهای نفسانی غلبه کرده و تسلیم حق شده است.
چنین کسی طالب حق است ، و عاشق زیبایی و دانایی و نیکویی است
و عشق به این سه فرشته که فرهنگ متعالی بشر و تجلی سرشت پاک انسانی است،
همه آدمیان را با هم یکدل و یک زبان می کند
همه را هم میهن و همسایه می کند
همه را دوست و محرم می کند
و همه را در پیشگاه آن خورشید بی غروب به هم پیوند می دهد.
همزبانی خویشی و پیوندی است
مرد با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و ترک همزبان
ای بسا دو ترک چون بیگانگان
پس زبان محرمی خود دیگر است
همدلی از همزبانی بهتر است
مطلع الشمس آ اگر اسکندری
بعد از آن هر جا روی نیکوفری
بعد از آن هر جا روی مشرق شود
غربها بر مشرقت عاشق شود
مثنوی
برگرفته از کتاب " در قلمرو زریّن "
ترجمه حسین الهی قمشه ای