«زنگهای خوش آهنگ»
سالروز تولد استاد الهی قمشه ای، سخنگوی عشق، را که سالهاست همگان را به ارزشهای سه گانه زیبایی، دانایی و نیکویی دعوت می کند تبریک می گوییم. به مناسبت مقارنت تولد ایشان با آغاز سال نو مسیحی شعر زیبای زیر را که از آخرین آثار ترجمه ایشان است به دوستدارانشان تقدیم می کنیم:
ای زنگهای سرکش و سرخوش به صدا درآیید،
در پیش این آسمان وحشی و بی خیال
و این ابرهای گشاده بال
و این انوار الماس گون زمستانی
به اهتزاز آیید
که سال بیمار و کهن روزگار
در این شب آخرین جان می سپارد .
ای زنگهای وحشی به صدا درآیید
و خبر مرگ سال کهن را به گوش همگان برسانید
آنچه ژنده و فرسوده است از حلقه بیرون کنید
و آنچه تازه و با طراوت است به میدان آورید
ای زنگهای پرنشاط
در هنگام عبور از برفها سرود بخوانید
و این سال کهنه را که می رود بگذارید تا برود ؛
هر چه دروغ و کاستی است از دایره بیرون کنید
و هر چه نشان راستی و درستی دارد به میان آورید
و به نغمه های ناقوس مقدس
غصه های روح فرسا را از
از دایره گیتی بیرون برانید ؛
غصه فقدان آنها که بودند و نیستند
وشراره آن کینه ها و کدورت ها را که میان فقیران و ثروتمندان زبانه می کشد خاموش کنید
و تمامی بشریت را مرهم های شفابخش و شهد صلح و دوستی بیاورید.
ای زنگهای سرخوش
برانید رنج ها و علت ها را
و کینه های دیرینه دو دستگی را
و فراخوانید شیوه های شریفتر از چهرۀ زندگی را
و به حلقه آورید
قانون ها و آیین هایی پاک تر و شفاف تر را.
ای زنگ های شادمانه
بینوایی و محرومیت را از در برانید
و از ما دور کنید سیاهی و تاریکی و پریشانی را
و گناهان را
و یخبندان بی ایمانی را در این روزگار بی فریاد
و شعر سوگوار مرا نیز در امواج شادمانه خود غرق کنید
و خنیاگری دیگر بیاورید
که آکنده از شادی و ایمان باشد.
ای زنگ های خوش آهنگ
بیرون کنید با نفس گرم خویش
غرورها و فخر و مباهات دروغین را
به سرزمین واقلیم و نام و نسب
و برانید از در دیوهای تهمت و تحقیر و بیزاری وبدگویی را
و به محفل آورید عشق به حقیقت را
و شوق به راستی را
و عشق فراگیر الهی را که سرچشمه پیوند و یگانگی است.
ای ناقوس های خوش نغمه
به نوای بهشتی خویش به قعر دوزخ افکنید :
این نقش های زشت و ناموزون بیماری را
و دیو تنگ چشم زر پرستی را
و هیولای جنگ های هزار ساله را،
و هزاره ای زرین و بهشت آفرین از صلح و مهربانی و دوستی آغاز کنید .
اثر آلفرد لرد تنیسون ، شاعر و عارف عهد ویکتوریا
ترجمه : حسین الهی قمشه ای ، ژانویه 2013
Ring out, wild bells
Alfred Lord Tennyson
Ring out, wild bells, to the wild sky,
The flying cloud, the frosty light;
The year is dying in the night;
Ring out, wild bells, and let him die.
Ring out the old, ring in the new,
Ring, happy bells, across the snow:
The year is going, let him go;
Ring out the false, ring in the true.
Ring out the grief that saps the mind,
For those that here we see no more,
Ring out the feud of rich and poor,
Ring in redress to all mankind.
Ring out a slowly dying cause,
And ancient forms of party strife;
Ring in the nobler modes of life,
With sweeter manners, purer laws.
Ring out false pride in place and blood,
The civic slander and the spite;
Ring in the love of truth and right,
Ring in the common love of good.
Ring out old shapes of foul disease,
Ring out the narrowing lust of gold;
Ring out the thousand wars of old,
Ring in the thousand years of peace