«نظام احسن»
طبیعت سراسر هنر است، اما سِرّ ِآن بر تو مکشوف نیست
اتفاق و تصادف همه طرح و هدایت است، که از دیده ها پنهان است
و ناموزونیها جمله هماهنگیهاست، که هنوز شناخته نشده است
و شرّ و بدیهای جزئی در نظام کل همه خیر محض است
و به رغم غروری که آدمی را گرفته است
و به رغم این عقل خطاکارِ پُرچون و چرا
یک حقیقت، چون آفتاب، روشن است
و آن این است که هرچه هست همه در جای خود نیکوست
الکساندر پوپ
جهان چون چشم و خطّ و خال و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
گلشن راز شبستری
نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش
که من این مسأله بی چون و چرا می بینم
حافظ
حرفی به غلط رها نکردی
یک نکته در او خطا نکردی
نظامی
هر چیز که هست آنچنان می باید
ابروی تو گر راست بُدی کج بودی
ناشناس
All is Well with the World
All Nature is but art, unknown to thee
All chance, direction, which thou canst not see
All discord, harmony not understood
All partial evil, universal good
And spite of pride, in erring reasons's spite
One truth is clear; whatever is, is right
Alexander Pope
بر گرفته از کتاب "در قلمرو زرین"
به قلم حسین الهی قمشه ای