گزیده ها

«عشق و هوس»

چارده ساله بتی بر لبِ بام
چون مَهِ چارده در حُسن تمام
بر سرِ سرو، کله گوشه شکست
بر گُل از سنبلِ تر سلسله بست

«شرابهای آسمانی و باده های شیطانی»

المنته لله که در میکده باز است
زان رو که مرا بر در او روی نیاز است
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
وآن می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است

«راه تو»

آن کس که بهشت را می جوید تا روحِ خویش را رهایی بخشد
شاید که چند گاهی در راه استوار مانَد، اما به مقصد نخواهد رسید،
اما آن کس که "عاشق" است، شاید که از راه دور افتد،
اما همان نیّتِ پاکِ عشق، او را به حلقه ی قدیسان

«دلقکی شگفت»

دلقکی دیدم در میانۀ جنگل،
دلقکی شگفت
با جامۀ رنگارنگِ دلقکان سبکسر؛
دنیایی از فلاکت و مسکنت.

«چنگ روح»

بدن شما چنگ روح شماست
و این با شماست که از آن چنگ
آهنگ های خوش برآورید
یا صداهای آشفته و ناهنجار به گوش ها رسانید.

«ای حافظ»

ای شاعر آسمانی
ای که روزگاری در کنار آب رکن آباد_
نهری که در زیر آسمان پارس زمزمه کنان می گذشت_ می زیستی
و با دلی آرام و نگاهی ژرف

«موسیقی آسمانی»

چقدر شیرین و خوش
مهتاب بر دامن ساحل خفته است
چه خوشتر که ما نیز همینجا بنشینیم
و رخصت دهیم که آوای موسیقی