گزیده ها

«ماشینها و میمونها»

بیایید به خاطر خدا آدم باشیم و میمون نباشیم
میمونهایی ایستاده در خدمت ماشینها
یا نشسته، با دمهای حلقه کرده در کنار
که ماشینها ما را سرگرم کنند

«عشق و عاشق و معشوق»

خداوند نخست عشق را به ما هدیه می کند
آنگاه معشوقی را به ما وام می دهد
تا عشق را با او بیازماییم و پرورش دهیم
و چون میوۀ عشق رسیده و شیرین شد

«پادشاه حسن»

ای سلطان جهان و ای پادشاه حسن
ای که نام های نیکویت ارکان آفرینش را پر کرده است
ای معروف ترین معروف ها
ای کسی که تمام ذرّات جهان تو را می شناسند

«هنگامۀ نبرد»

هنگامی که آدمی با نَفس خویش به جنگ بر می خیزد
همان دم ارزشی نو می یابد و کسی می شود
و در این حال
یزدان از فراز

«نظام احسن»

طبیعت سراسر هنر است، اما سِرّ ِآن بر تو مکشوف نیست
اتفاق و تصادف همه طرح و هدایت است، که از دیده ها پنهان است
و ناموزونیها جمله هماهنگیهاست، که هنوز شناخته نشده است
و شرّ و بدیهای جزئی در نظام کل همه خیر محض است

«جنگ و جهاد تنها با متجاوزان است»

وَ قاتِلُوا في سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ
(بقره:190)
در راه خداوند جهاد کنید با کسانی که با شما به جنگ و دشمنی برخاستند
امّا شما به ایشان تعّدی مکنید که خداوند متجاوزان را دوست نمی دارد.

«بابا طاهر»

دلی دارم خریدار محبت
کزو گرم است بازار محبت
لباسی بافتم بر قامت دل
زپود محنت و تار محبت