«گوهر ذات»
شما در بدنهای خود زندانی نيستيد و خانه ها و مزرعه ها نيز شما را در بر نگرفته اند. آنچه حقيقت ذات شماست بر فراز کوه ها زندگی می کند و همراه باد جهان را می گردد. گوهر ذات شما موجودی نيست که برای گرما در آفتاب بخزد يا برای امن و آسايش خود حفره ای در زمين بسازد
بلکه موجودی است آزاد و روحی است که تمام زمين را در بر می گيرد و در اثير آسمانی سير می کند
اگر اين سخنان در پرده ابهام است، در رفع پرده آن مکوشيد
آغاز همه چيز در ابری از ابهام پيچيده است اما پايان کارها چنين نيست
و من می خواهم شما مرا يک آغاز بشمار آوريد
نطفه زندگی در فضای مِه آلود و نه در شفافيت بلور بسته می شود
کسی چه می داند، شايد بلور، همان مِه است که سقف ابهام و تيرگی اش را ويران کرده است
جبران خليل جبران
You are not enclosed within your bodies, nor confined to houses or fields.
That which is you dwells above the mountain and roves with the wind.
It is not a thing that crawls into the sun for warmth or digs holes into darkness for safety,
But a thing free, a spirit that envelops the earth and moves in the ether.
If this be vague words, then seek not to clear them.
Vague and nebulous is the beginning of all things, but not their end,
And I fain would have you remember me as a beginning.
Life, and all that lives, is conceived in the mist and not in the crystal.
And who knows but a crystal is mist in decay?
Khalil Gibran
برگرفته از کتاب پيامبر
اثر جبران خليل جبران
ترجمه حسين الهی قمشه ای