«بیمار می میرد»
بیمار می میرد وقتی طبیب به خواب می رود
کودک یتیم زار و نزار می شود وقتی ستمکار خود را فربه می کند
عدالت در جشن غفلت است وقتی بیوه زن می گرید
نصیحت طنز و مطایبه است وقتی فساد هر سو ریشه می دواند
تو هیچ زمانی را برای صرف در کار خیر و کردار نیک مقرر نکرده ای
بلکه همۀ ساعتهای زشت و ناموزون زندگیت همچون غلام دست به سینه
در خدمت خشم و خیانت و تجاوز به عنف و ظلم و بیداد و جنایت می گذرد.
ربایش لوکرِس اثر ویلیام شکسپیر
این اثر منظومه ای سوکمند است
درباره شخصیت افسانه ای "لوکرس"
زنی که حادثه ربایش ستمگرانه او
توسط یک شاهزاده متجاوز
و آنگاه خودکشی او
انگیزه مهمترین تحول اجتماعی
به سوی مردم سالاری
در روم باستان گردید.
تو کی بشنوی نالۀ دادخواه
به کیوان درت کِلّهِ بارگاه
چنان خسب کاید فغانت به گوش
اگر بینوایی برآرد خروش
که نالد ز ظالم که در دور توست
که هر جور کو می کند جور توست
سعدی
The Patient Dies
The patient dies while the physician sleeps
The orphan pines while the oppressor feeds
Justice is feasting while the widow weeps
Advice is sporting while infection breeds
Thou grant'st no time for charitable deeds
Wrath, envy, treason, rape, and murder's rages
Thy heinous hours wait on them as their pages
Shakespeare, Rape of Lucrece, 904
شعر از ویلیام شکسپیر
ترجمه و توضیح: حسین الهی قمشه ای
www.drelahighomshei.com