گزیده ها

«در نزدیکی خداوند»

آنان که به من نزدیک هستند،
نمی‌دانند که تو از آنها
به من نزدیکتری.
آنان كه با من سخن مى‌گويند،

«نام چیست»

جولیت: آخر این نام را چه شأن و منزلت است؟
آنچه را گل سرخ می نامیم،
با هر نام دیگر همین رنگ و بو را دارد
بدین سان اگر رومئو را رومئو نخوانند

«صلح و جنگ»

... و به یاد آوریم که آنجا در بهشت، روی در روی هم می‌نشستیم
و هیچ سخن لغو و بیهوده نمی‌گفتیم
مگر سلام و درود، مگر درود و سلام.(واقعه: ۲۵-۲۶)
و از خود بپرسیم این چه حالت است که اکنون با هم به نزاع و مخاصمت برخاسته‌ایم

جان و جانان

«جان و جانان»

شهادت در میدان حق و عدالت
جان باختن نیست
بلکه جان یافتن است
که اگر تا‌کنون به جان زنده بودی

«آه خون‌افشان»

دانم سر آرد غصه را، رنگین بر آرد قصه را
این آه خون‌افشان که من، هر صبح و شامی می‌زنم
حافظ
چون وعدهٔ الهی این است که نهایتاً خوبی بر بدی غلبه خواهد کرد و پیروزی با خوبان خواهد بود می‌توان گفت که بَدان پیوسته در خدمت خوبانند و زمینهٔ توفیقات خوبان را فراهم می‌کنند

«ابن ادهم و فرشته»

ابن ادهم، که خاندانش فزون باد،
شبی از رؤیایی ژرف، که عالم صلح و سلام بود، بیدار شد
و در نور مهتاب که اتاقش را
چون خرمنی از شکوفه‌های سوسن، نقره‌فام کرده بود

«نیایش سیاه»

مدد گرفتن همسر مكبث
از نيروهاى اهريمنى
ای ارواح اهریمنی
که مهار اندیشه‌های هلاکت بار