گزیده ها

«شکوه کهنسالی»

زیبایی یک چهره کهنسال
همچون شمع سپیدی است
که در حریمی مقدس نهاده اند
و آن زن که نقش هستی خویش را با سرفرازي به پایان صحنه برده است
«قلب من پذیرای همۀ صورتهاست»

«قلب من پذیرای همۀ صورتهاست»

لقد صارَ قلـبي قابلاً كلَ صُـورةٍ
فـمرعىً لغـــــزلانٍ و دَيرٌ لرُهبـَــــانِ
و بيتٌ لأوثــانٍ و كعـــبةُ طـائـــفٍ
و ألـواحُ تـوراةٍ و مصـحفُ قــــــرآن

«بهره مندی از دنیا»

آن بهره ز دنیا که خوری یا پوشی 
معذوری اگر در طلبش می کوشی 
باقی همه رایگان نیرزد هشدار 
تا عمر گرانمایه بدان نفروشی 
«ای محبوب»

«ای محبوب»

بشنو ای محبوب
که من حقیقت جهانم
و مرکز دایرۀ وجودم
من ادراک را در تو آفریدم تا آئینۀ دیدار من باشد

«كتابها زنده اند»

كتابها موجوداتى كاملأ جامد و بى جان نيستند
بلكه با خود جوهرى از زندگى به همراه دارند
و به اندازه همان روح كه فرزند او هستند
از حركت و حيات برخوردارند
«کشتن کتاب خوب»

«کشتن کتاب خوب»

نابود کردن یک کتاب خوب کمتر از کشتن یک انسان نیست، بلکه باید گفت آن کس که انسانی را هلاک می کند موجودی صاحب عقل را که تصویر خداست کشته است، اما آن کس که کتاب خوبی را نابود می کند به نفسِ گوهر عقل حمله برده و گویی خنجرش را در چشم آن تصویر نشانده است.
جان میلتن
از کتاب آزادی بیان

«از حکمت مولانا»

گفت پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد
خود در آب می دید و می رمید
او می پنداشت که از دیگری می رمد
نمی دانست که از خود می رمد